عرق از سر و رویت فرو می ریزد و اطراف دهانت را احاطه کرده است و لرزش زمین تمام اندامت را می لرزاند . و با خود می گویی :
عجبا ! خیال می کردم گناهانم را می توانم پنهان نگاه دارم و گمان می بردم ، هیچ حساب و کتابی در کار نیست و انسان ها « بیهوده » آفریده شده اند !
در دنیا به گوشم می خواندند :
« کسی به اندازه سنگینی یک ذره کار خوبی کرده باشد ، آن را می بیند و کسی که اندازه سنگینی یک ذره کار بدی بکند آن را می بیند .»
و من چنین سخنانی را پوچ و بیهوده می پنداشتم !
«خدایا !» خدایا ! مرا ببخش !
اما پاسخ می شنوی : أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَالجاثية: ٣١
«مگر آیات من بر شما خوانده نمی شد و شما برتری جستید و قوم مجرمی بودید ؟!»
...«من» امروز در میان شما به عدالت حکم می کنم و به هیچ کس در دادگاه «من» ظلم نمی شود . امروز حق ضعیف را از قوی می گیرم ؛ امروز به نفع مظلوم ، از ظالم دادخواهی می کنم ...
و « تو» که پرونده ای جز گناه و معصیت خدا نداری ، سخت به خود می پیچی و در انتظار لحظه ای هستی که دقیقاً به حسابت رسیدگی نمایند .
لحظه ها بسیار بر تو دشوار است و « تو» بسیار غمگین ، که چه خواهد شد ؟
و به این ترتیب در دادگاه عدل الهی حاضر خواهی شد . دادگاهی که در آن همه چیز آشکار خواهد شد .
وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ البقرة: ٢٨٤
اگر آنچه را که در دل دارید ، آشکار سازید یا پنهان دارید ، خداوند طبق آن محاسبه می کند.
و « تو» با شنیدن این ندا ، می گویی :
پس اگر مرا به جهنم بردند ، از آن جا فرار خواهم کرد .
باز « ندا» بلند می شود :
وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ (21) كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ الحج: ٢١ – ٢٢
( و برای آنان گرزهایی از آهن است ؛ هر گاه بخواهند از غم و اندوه های دوزخ خارج شوند و آنها را به آن باز می گردانند و ( به آنها گفته می شود) بچشید عذاب سوزان را ! ) NEW...
ما را در سایت NEW دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : دوستان mw55 بازدید : 1843 تاريخ : شنبه 3 خرداد 1393 ساعت: 3:17