بهشت

ساخت وبلاگ
و در این حال ، صدایی « تو» را متوجه خود می کند که می گوید : به سوی بهشت حرکت نما ، تا در جایگاه همیشگی ات به استراحت بپردازی ، ... كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ (24) الحاقة: ٢٤ « بخورید و بیاشامید ! گوارا باد این نعمت ها بر شما ! به خاطر آن اعمال صالحی که از پیش ، در روزگار گذشته ، برای امروز خود فرستادید . » و در همان لحظه ، مأموران زیبا روی بهشتی را می بینی که با جام های پر از شراب روشن و سفید که لذت بخش است و هیچ گونه ضرر و مستی در آن نیست ، گرد تو می چرخند تا هرگاه میل داشته باشی از آن به تو بدهند و« تو» با لبخندی زیبا وچهره ای نورانی ، همراه ماموران بهشتی به طرف قصر بهشتی ات حرکت می کنی ! و واردجایی میشوی که قرآن می گفت : وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ (133) آل عمران: ١٣٣ «بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود وبه سوی بهشتی که وسعت آن به وسعت همه آسمانها وزمین است و برای « پرهیزکاران » مهیا شده است » . و تو با کوله بار « عمل صالح » خویش که در دنیا فراهم نموده ای ، وارد این جایگاه عظیم می شوی ... عجب جایی ! عجب منظره هایی ! ظرف های « طلا و نقره » روی هم چیده است ، متکاها در کنار هم در صورت مخصوصی گذارده شده اند و فرش های بسیار عالی و زیبا گسترده شده است و جوی هایی پر از شیر و شراب ناب و عسل خالص و پاک : فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى محمد: ١٥ « در آن ، نهرهایی از آب های صاف و خالص است که بد بو نشده و نهرهایی از شیر که طعم و مزه ی آن دگرگون نگشته و نهرهایی از شراب که مایه لذت نوشندگان است ، و نهرهایی از عسل مصفا » درخت هایی که شاخه هایش همواره به هم می خورد و ریشه های آنها در سواحل نهر های بهشت در میان خاک های آمیخته با مشک فرو رفته است و خوشه هایی از مروارید تو که به شاخه هایی کوچک و بزرگ و محکمش آویخته شده اند و میوه های گوناگونی که از درون غلاف های خود سربرون کرده اند . و « تو» بدون اینکه به خود زحمت « چیدن » را بدهی ، اراده ای می کنی و از آن میوه ها می خوری ! و سپس دست های خود را با طلا و مروارید می آرایی و لباس حریر به تن می کنی و در بهشتی که از طلا و نقره به وجود آمده است و گل آن ، مشک خالص و خوشبو و سنگریزه آن ، از لؤلؤ و یاقوت و خاک آن « زعفران » است به گردش می پردازی و در آن میان ، مرغی را می بینی ، اراده می کنی که آن را بخوری ، مرغ برای « تو» مهیا می شود ، پر و بالش جدا شده و کباب می گردد و « تو» شروع به خوردن آن می نمایی ! و سپس با « الحمدلله » گفتن به راهت ادامه می دهی ... ... آری ، این جایگاه توست ! جایگاهی که از گوشت لذیذ پرنده ها ، هر اندازه و از هر نوع و در هر وقت و در هر جایی از بهشت که بخواهی موجود است : وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ (21) الواقعة « و گوشت پرنده هر چه بخواهند » و « تو» با صورتی درخشان و سفید و شاداب و زیبا ، در آن مکان بزرگ به نعمت های الهی چشم می دوزی و با لب های خندان به آن نعمت ها می شوی و حوری ات را طلب می کنی ؛ زیرا در آنجا دیگر خستگی و دردسر و رنج و مشقت در کار نیست و « تو» هر چه را که طلب کنی برایت مهیاست . وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (71) الزخرف: ٧١ « هر چه را که انسان میل و اراده کند و از هر چه که چشم لذت ببرد ، در آن جا هست » ... و تو شکر خدایت را به جا می آوری که « نعمت های بی شماری به تو ارزانی داشت و غم واندوهت را از میان برد » و سپاسگذار قرآن می شوی که در دنیا « تو» را به راه راست هدایت نمود و « تو» را به ایمان و عمل دعوت کرد تا به این جا بیایی و از نعمت های الهی بهره مند گردی . قرآنی که پیاپی در بسیاری از آیه های خود تو را به « ایمان » و « عمل » دعوت کرد و به ایفای مسؤلیت و تلاش در راه آن واداشت و نتیجه آن را « بهشت جاوید» دانست ! و از خود نیز خوشنود می گردی و با پروردگارت زمزمه می کنی که : « خدایا سپاس تو را ، که توانستم در مسیر تو و مسیر رسول تو گام بردارم و برای « تو » باشم و جانم را برای تو فدا کنم !» ... در حال زمزمه و راز و نیاز با خدا و سپاس گذاری از پروردگارت به سر می بری که جمع ملائک ، نگاهت را به سوی خود جلب می نمایند . آنها آمده اند تا از « تو » اجازه ملاقات بگیرند و به تماشای جمال زیبایی « تو» بنشینند ، و « تو » به آنها اجازه می دهی و آنها فوج فوج به دیدارت می شتابند و بر تو ، درود می فرستند و تهنیت می گویند ! زیرا « تو» با پرستیدن خدایت به مقامی رسیده ای که افراد کمی به آن رسیده اند و دست یافته اند و به جایی آمده ای که نه نور خورشیدی می بینی که از گرمی آن ناراحت شوی و نه سرمایی وجود دارد و نه خستگی و نه رنج و نه ملالت و دلزدگی حس خواهی کرد و نه با بیماری و پیری و مرگ روبه رو خواهی شد ، بلکه پیوسته در میان انبوه نعمت ها خواهی زیست و از این جایگاه خوشایند که سرمنزل مقصود تلاش های گذشته توست ، بیرون نخواهی رفت . ... و « تو » آسوده خاطر و با خیالی راحت از آن نعمت ها استفاده می کنی و برای همیشه از رنج و مشقت کارهای فرساینده و تلاش معاش و مجاهدت شبانه روزی در راه ادای تکلیف ، آسوده ای . NEW...
ما را در سایت NEW دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دوستان mw55 بازدید : 2001 تاريخ : شنبه 3 خرداد 1393 ساعت: 3:25