افرینش هستی

ساخت وبلاگ

{وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ * وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفاً مَّحْفُوظاً وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ* وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ}[الأنبياء : 31-33]

"و در زمين كوه ها را قرار داديم تا جنبش آن را بگيرند و در آن دره ها و راه ها قرار داديم تا در آن ها راه بروند".

"و آسمان را سقفي محافظ قرار داديم ولي آن ها از نشانه هاي او روي گردان هستند.

"اوست كه شب و روز و مهر و ماه را آفريده است و هريك در مسيري در حال حركت هستند".

نظريه هاي علمي: مطالعه اين چند آيه پشت سر هم نشان دهنده آن است كه حقايق علمي ديگري در قرآن وجود دارد. خداوند در اين آيه ها به ما مي گويد كه سياره اي بسيار يگانه براي ما آفريده است كه داراي جرم و اندازه معيني است و آسمان آن به عنوان سپر براي ما است و از حيات ما مراقبت مي كند. او همچنين براي ما راه هايي را مهيا كرد تا از آن ها عبور كنيم. او همچنين اشاره مي كند كه با حركت خورشيد و ماه، طول روز و شب مشخصي را براي ما فراهم مي كند. بنابراين اعلامي است در مورد اين كه نظم موجود در اين دنيا بر اساس خواسته او است.

به منظور فهميدن علم خداوند در مورد خلقت زمين ما و جو يكتايش بهتر است نگاهي به سيارات ديگر بياندازيم.

اجازه دهيد با سياره اي به نام عطارد( با ضمه بر روي كلمه ع) شروع كنيم. اين سياره كوچك ترين سياره منظومه شمسي است و به زمين نزديك است اما به خورشيد نزديك تر مي باشد. جرمش كم تر از جرم زمين است و قدرت جاذبه اش يك سوم قدرت جاذبه زمين است. بنابر اين ما نمي توانيم بر روي اين سياره زندگي كنيم زيرا نمي تواند جو مشابهي مانند زمين را به خود بگيرد. چون داراي جو مناسبي نيست پس نمي تواند در مقابل سنگ هاي آسماني از خود دفاع كند و نيز نمي تواند تشعشعات مضر خورشيد را دفع كند. سطح چنين سياره اي به خاطر برخورد اجرام داراي فرورفتگي هاي زيادي است و نمي تواند براي حركت انسان مفيد باشد. ساختار عطارد، گردش و طول روز آن را تحت تاثير قرار داده است و يك روز آن معادل 88 روز زميني است و اين باعث مي شود تا دماي آن در روز به 400 درجه سانتي گراد و در شب به 180- سانتي گراد برسد بنابراين هيچ

 اثري از حيات و آب در آن پيدا نمي شود

سياره ديگر ونوس مي باشد كه سرد ترين سياره منظومه شمسي است و جرم و حجمش تقريبا مشابه زمين است ولي به خورشيد نزديك تر است. چون جرم مشابه زمين دارد، جاذبه اش نيز مشابه زمين است و توانايي مشابه زمين در نگه داشتن جو دارد. ولي جو آن از گاز سنگيني به نام دي اكسيد كربن تشكيل شده است و ابر هايش از بخار اسيد سولفوريك تشكيل شده است. چون دي اكسيد كربن گازي سنگين است بنابراين تشعشعات خورشيدي را بسيار جذب مي كند و جو سياره به خاطر همين بسيار داغ مي گردد. ابر هاي اسيدي آن باران هاي اسيدي ايجاد مي كنند كه سطح آن نرم مي كند و براي حركت مناسب نمي باشد. روز آن نيز معادل 243 روز زميني است. به خاطر نزديكي اش به زمين و روز بلندش، دماي آن در روز به 450 درجه سانتي گراد و فشار جوش به 90 بار مي رسد. با وجود چنين شرايطي وجود آب و حيات روي آن غير ممكن است.

با نگاه به مريخ همسايه ما، مي بينيم كه طول روز مشابه زمين دارد اما جو آن از دي اكسيد كربن تشكيل شده است و فشار آن نيز بسيار كم است. چون مريخ از خورشيد دور تر است حداكثر دماي آن 40- است و بيشتر مواقع به 123- درجه سانتي گراد مي رسد. در چنين دماي پاييني محتويات آب سياره به حالت جامد است و هيچ علايمي از حيات در آن ديده نمي شود( البته تا آن موقع كه اين مقاله نوشته شده است حياتي در مريخ يافت نشده و ممكن است حيات به صورت موجودات ذره بيني در بعضي از مكان هاي آن كه داراي شرايط خاصي است پيدا شود ولي هيچ گاه تنوع ميليون ها گونه موجودات روي زمين را كه در هوا و خشكي و دريا هستند پيدا نمي كند. مترجم)

با نگاهي به تعدادي از سيارات منظومه شمسي، مفهوم اين آيه هاي نوراني را بهتر درك مي كنيم. زمين ما به گونه اي طراحي شده است تا آب را در حالت مايع در خود نگه دارد و با نظمي بسيار پيچيده تحت فرمان الهي حيات را در آن زنده نگه دارد. جو زمين به گونه اي طراحي شده است تا با دو گاز عمده اكسيژن و نيتروژن كه در آن است مانند يك سقف براي ما عمل كند. اين گاز ها تمامي تشعشعات خورشيد را جذب نمي كنند و آن را از خود عبور مي دهند تا محيط رابراي رشد موجودات فراهم كنند. بنابراين جو زمين داراي تركيباتي است كه براي زمين مانند يك سقف محافظ عمل مي كند. اين جو همچنين زمين را در مقابل شهاب سنگ ها محافظت مي كند و در هنگام برخورد آن ها به جو به علت اصطكاك زيادي كه ايجاد مي شود مي سوزند. لايه ازن موجود در جو نيز تشعشعات مضر را دفع مي كند. پايداري زمين به خاطر جرم و مساحت آن است كه با دقت بسياري تنظيم شده است. جرم محتويات هسته زمين باعث مي شود كه جاذبه معيني داشته باشد و در نتيجه جو خود را حفظ كند و در عين حال داراي فشار، دما و رطوبت مخصوصي باشد. شرايط ايجاد شده توسط اين جو زندگي را براي همه موجودات ممكن مي سازد. گردش معين زمين به دو خود و به دور خورشيد باعث مي شود تا جاذبه مناسبي روي زمين به وجود بيايد و همه موجودات بتوانند به راحتي روي زمين راه بروند. فاصله معين از خورشيد و گردش مخصوص زمين باعث ايجاد درجه معيني از انحراف گردش زمين به دور  محور خودش به نسبت گردش حول خورشيد مي شود در نتيجه ميدان مغناطيسي ايجاد مي كند كه بر روي تمامي موجودات زنده تاثير مي گذارد. مسلما با وجود چنين انحرافي، ما داراي شرايط آب و هوايي متفاوت در چهار فصل هستيم.

با نگاهي به سياره خودمان و ديگر سيارات منظومه شمسي،‌ ناچار به اقرار به اين موضوع هستيم كه زمين همان طور كه خداوند مي گويد داراي محيطي خاص براي زندگي ما است. آيا كسي مي تواند ادعا كند كه طبيعت (به طور تصادفي) اين امكانات را براي ما به وجود آورده است؟ يا كسي مي تواند بگويد كه حضرت محمد ( صل الله عليه وسلم) خودش اين آيه ها را در بيش از 14 قرن پيش نوشته است؟

بعد از تشريح روند شروع خلقت توسط آيه 30، خداوند در آيه 104 در پايان سوره به ما در مورد پايان اين جهان يا روز رستاخيز سخن مي گويد.

يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاء كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ} [الأنبياء : 104] "روزي كه آسمان را در هم بپيچيم مانند در هم پيچاندن طومار، مانند كاري كه در ابتداي خلقت انجام داديم، همان طور كه خلقت را آغاز كرديم، آن را باز مي گردانيم، ‌همان طور كه پيمان داده بوديم و بر ما است كه اين كار را انجام دهيم."

بررسي علمي:در اين آيه خداوند روند پايان حيات را توضيح مي دهد. از رَتْقً شروع شد. بنابراين پايان اين جهان، بازگشتش خواهد بود به ابتدايش، به همان گونه اي كه شروع شده بود. خداوند مي گويد كه تمام آسمان ها را در هم مي پيچد و آن ها را مانند ابتدايش كه رَتْقً بود مي كند. اين جملات بيانگر عظمت خداوند هستند. خداوند مي فرمايند كه آسمان ها را روي هم قرار مي دهد( در هم مي پيچد) همانند بستن صفحات يك كتاب. بر اساس نظريه هاي علمي، دانشمندان عقيده دارند كه چنين اتفاقي در انتظار جهان است. اين دانشمندان مي گويند كه بعد از انبساط پيوسته جهان، طي يك روند خود انقباضي منهدم مي شود. اين به خاطر محدوديت مواد موجود در جهان است كه ديگر قادر به انبساط بيشتر نمي باشد. بنابراين اين مواد منقبض مي شوند و اندازه جهان به مقدار اوليه اش بر مي گردد.

بنابراين دانش در انطباق كامل با قرآن است. اما قرآن مي گويد كه اين خواسته خداوند است ولي دانشمندان در نظريه هايشان مي گويند كه خواسته طبيعت است چون داراي شعور مي باشد. ( البته كل كيهان سيستمي با شعور است و تمامي اجزايش طبق گفته قرآن تسبيح خداوند را مي گويند، اما اين شعورشان قايم به ذاتشان نيست بلكه از خداوند دارند و اراده خداوند مي تواند روند طبيعت را دگرگون كند. مترجم). خداوند در قرآن مي فرمايند كه او زمان چنين اتفاقي را تعيين مي كند و دانشمندان تصور مي كنند كه خودش زمان تخريبش را تعين مي كند.

هر انسان عاقل و فهميده اي متوجه مي شود كه اين جملات جاودانه پيامي است براي پرستش خداوند و در آيه بعدي كه شماره 106 است خداوند مي فرمايد:{إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغاً لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ  } [الأنبياء :106]

"در اين پيامي است براي كساني كه او را مي پرستند"

NEW...
ما را در سایت NEW دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دوستان mw55 بازدید : 1644 تاريخ : شنبه 26 مرداد 1392 ساعت: 21:34