شکرنعمت

ساخت وبلاگ

در بني اسرائيل سه نفر بودند: يك جذامي، يك فرد مبتلا به كچلي و يكي هم نابينا. هرسه ي اين اشخاص همواره دعا مي كردند تا خداوند بيماري و نقص هاي آنان را برطرف ساخته و به آن ها مال و ثروتي عطا فرمايد. خداوند دعايشان را اجابت فرمود و فرشته اي را به سوي مرد دچار پيسي (جذام) فرستاد و او دستي بر پوست وي كشيده و رنگ و روي مرد نيكو گشته و شتر ماده اي را به وي بخشيد كه آن هم زائيد و شتران بسياري از او پديد آمد و مرد ثروتمند گرديد. فرشته به سوي مرد كچل رهسپار گشته و دستي بر سر او كشانده و خداوند او را شفا داد، آنگاه به او يك گاو ماده بخشيد و آن هم زاد و ولد نموده و مرد صاحب رمه اي گاو گشت.

 

سپس به سوي مرد نابينا رفته و دستي بر چشمانش كشيده و خداوند شفايش داد. فرشته گوسفند ماده اي به او نيز بخشيد و آن هم زاد و ولد نموده و صاحب رمه اي گوسفند گرديد.

 

پس از مدتي همان فرشته براي آزمايش اين سه نفر برگشت تا ببيند كه آيا شكرگذار خداوند سبحان بوده و به فقرا و نيازمندان كمك مي كنند يا خير؟

 

به سوي مرد جذامي رفت و پس از آن روانه ي خانه ي مرد كچل شد و آنان پاسخش دادند: اين مال و ثروت ارث آبا و اجدادي ما است. آن دو به حال و وضع پيشين برگردانده شده و باز تهي دست گشتند.

سپس رو به سوي مرد نابينا كرده و از او طلب صدقه كرد و آن مرد او را با گشاده دستي پذيرفته و گفت: من فردي نابينا بودم، خداوند بيناييم بخشيد. اكنون هرچه مي خواهي بردار و هرچه خواستي بگذار! فرشته گفت: خداوند از تو راضي گشت!!

 

NEW...
ما را در سایت NEW دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دوستان mw55 بازدید : 1960 تاريخ : جمعه 22 شهريور 1392 ساعت: 18:58